خواب چه تصمیمهاى روزانه را که نقش بر آب کرد . [نهج البلاغه]

آیات نور

مغناطیس قرآن

ذکر

از همان لحظه نخستین، قرآن، عرب را شگفت زده کرد؛ چه دین باوران و چه منکران دین را. بر همین اساس است که در آغاز اسلام که رسول خدا(ص) هیچ شکوهِ ظاهری و قدرتی نداشت، یکی از عوامل گرایش افراد به اسلام -افزون بر محتوای ژرف قرآن کریم- افسونِ موسیقایی و اعجاز آن در ساختار واژگانی و جمله‌هایش بود. از میان نمونه‌های فراوان در این زمینه، دو نمونه را می‌آوریم:

1. «ابن هشام» یکی از تاریخ نگاران بزرگ اسلامی، در کتاب مشهور خود -سیرة ابن هشام- مسلمان شدن یکی از یاران پیامبر(ص) را از زبان خودش، چنین نقل می‌کند:

«نخست دشمن اسلام و مردی می‌گسار و در روزگار جاهلیت دلباخته شراب بودم. مجلسی داشتیم که بزرگان قریش در آن گِرد می‌آمدند. روزی از خانه بیرون آمدم و در پی همدمان خود می‌گشتم؛ کسی از آنها را نیافتم. با خودم گفتم کاش به خانه فلان می فروش می‌رفتم! بدانجا شدم و او را نیافتم. گفتم کاش به کعبه می‌رفتم و بر گرد آن هفت یا هفتاد بار طواف می‌کردم! پس به آهنگ طواف به مسجدالحرام درآمدم و به ناگاه فرستاده خدا را به نماز ایستاده دیدم و چون وی به نماز می‌ایستاد، رو به بیت‌المقدس می‌کرد و خانه کعبه را میان خود و شام قرار می‌داد و میان دو رکن (حجرالاسود و یمانی) قرار می‌گرفت. چون او را دیدم با خود گفتم، کاش می‌شد تا امشب به گوش باشم تا سخن محمد(ص) را بشنوم، ولی در دلم گذشت که اگر به او نزدیک شوم، شاید مایة ترس او گردد. پس، از جانب حجرالاسود درآمدم و خود را در زیر پوشش کعبه پنهان کردم؛ به گونه‌ای که میان من و او حایلی جز پوشش خانه کعبه نبود. چون به قرآن گوش فرا دادم، دلم نرم شد و گریستم و اسلام در دلم راه یافت.»

2. در روایتی دیگر آمده است:

«یکی از اهالی مکه، روزی با شمشیر آخته به قصد کشتن پیغمبر خدا(ص) از خانه بیرون آمد و جمعی از بستگانش در خانه‌ای در «صفا» اجتماع کرده بودند که نزدیک به چهل تن زن و مرد بودند. در میان راه، «نعیم» پسر «عبدالله» با او برخورد کرد و از مقصدش پرسید و او را از خاندان «عبد مناف» بر حذر داشت و او را وارد کرد تا به خانه بعضی از بستگان خودش برود که چگونه دین خود را ترک کرده‌اند و مسلمان شده‌اند.

پس او به سوی خانه آنان رهسپار شد و در آنجا آوای قرآن خواندن «خَبّاب» را شنید. و آنگاه صحیفه‌ای را که قرآن (سوره طه) در آن نوشته شده بود، گرفت و چون سرآغاز آن را خواند گفت: این چه سخن زیبا و گرانبهایی است! سپس به جانب پیامبر رفت و اسلام آورد.»

تردیدی نیست که عوامل روانی دیگری نیز ممکن است در اسلام آوردن کفار مکه مؤثر بوده باشد؛ اما بی‌تردید، تأثیر شگفت قرآن، در تسریع اسلام آوردن آنها بسیار بود.

نوشته‌ی: حسین سیّدی




مهساسادات اعتماد ::: پنج شنبه 88/7/30::: ساعت 11:49 صبح

قرآن و درمان بیماریهای جسمی

 

1ـ عسل:

عسل غذای شیرینی است که اغلب به صورت مایع بوده و از زنبور عسل به دست می‌آید . در قرآن کریم از مواد غذایی مختلفی نام برده شده است، اما تنها در مورد عسل است که آن را «شفا» نامیده است.

قال الله تعالی:« و اوحی ربک الی النحل ان اتخذی من الجبال بیوتا و من الشجر و مما یعرشون ثم کلی من کل الثمرات فاسلکی سبل ربک ذللاً یخرج من بطونها شراب مختلف الوانه فیه شفاء للناس».

« و پروردگار تو به زنبور عسل«وحی» و الهام غریزی نمود که :‌از کوهها و ثمرات گلها بخور و راههایی را که پروردگارت برای تو تعیین کرده است به راحتی بپیما؛ از درون شکم نوشیدنی با رنگ‌های مختلف خارج می‌شود که در آن شفا برای مردم است.»

نکات تفسیری :

آیات فوق نکات ارزنده‌ای را در مورد زنبور عسل یادآور می‌شود، مثل وحی به آنان که در اینجا با توجه به ریشه لغوی (اشاره مخفی سریع) آمده است(یعنی وحی اصطلاحی که توسط جبرئیل بر پیامبران نازل می‌شود،‌مقصود نیست) و یا مسئله خانه‌سازی زنبوران که از محل بحث ما خارج است.

قرآن کریم در آیه‌ی فوق از عسل به عنوان « شراب» یاد کرده است و در آیه دیگری که در مورد بهشت است از « جوی‌هایی از عسل مصفی »( وانهار من عسل مصفّی) سخن می‌گوید.

 

تاریخچه :

عسل از زمان‌های قدیم مورد توجه بشر بوده است. علاوه بر جنبه‌ی غذائی آن، در زمان « بقراط» و در متون «تورات» به عنوان یک ضد عفونی کننده در بیماری‌های پوستی و زخمها مورد توجه بوده است.

در کتاب مقدس می‌گوید: « همواره در اراضی مقدسه شیر و عسل جاری است.» فقیرترین و بی‌چاره‌ترین مردم عسل را توانند خورد.

 

حکمت‌ها و اسرار علمی :‌

بسیاری از صاحب‌نظران،مفسران و پزشکان در مورد اهمیت غذائی و دارویی (شفابخشی) عسل سخن گفته و بر قرآن کریم آفرین گفته‌اند که آن را «شفا» خوانده است. در این میان یکی از کاملترین تحقیقات در این زمینه را از نظر می‌گذرانیم و به برخی دیگر اشاره خواهیم کرد:

« دکتر عبدالحمید دیاب و دکتر احمد قوفوز » نتایج تحقیقات، تجارب و آزمایشات علمای جهان به ویژه در روسیه و آمریکا را جمع‌آوری کرده‌اند و این گونه گزارش می‌کنند:

اول : مواد تشکیل دهنده عسل: عسل دارای بیش از 70ماده مختلف است:

1ـ عسل مهمترین منبع مواد قندی طبیعی است و تاکنون 15 نوع قند در آن کشف گردیده است که ازمهمترین آنها می‌توان به فرکتوز(قند میوه) به نسبت 40% و گلوکز (قند انگور) به نسبت 30% و قند نیشکر به نسبت 40% [اشاره کرد] و در مجموع یک کیلوگرم عسل 3250 کالری حرارت می‌دهد.

2ـ عسل به لحاظ داشتن برخی از انواع مواد تخمیری در تبادلات غذایی و کمک به هضم غذا درمیان خوراکی‌ها بالاترین مرتبه را دارد. مهمترین مواد تخمیری موجود در عسل عبارتند از آمیلاس (Amylase) که مواد نشاسته‌ای را مبدل به قند می‌کند و اینورتاس (Inverase) که قند معمولی را به قند میوه مبدل می‌سازد و نیز کاتالاس (Catalase) ، پروکسیداز (Perozidase) و لیپاز(Lipase) .

3ـ عسل دارای ویتامین‌های بسیار است که از جمله مهمترین آنها ویتامین B5, B2, B، ‌(اسید نیاسین)،‌B6 (پرودکسین)،‌ ویتامین C ، ویتامین K ،‌ ویتامین E و ویتامین A . هر چند مقدار این ویتامین‌ها در عسل زیاد نیست، ولی کافی و مفید می‌باشد. عسل مکان مناسبی برای حفظ این ویتامین‌هاست، البته مقدار این ویتامین‌ها بستگی به نوع شیره‌ای دارد که زنبور از گلها می‌گیرد.

4ـ عسل دارای انواع پروتئین ، اسیدهای آمینه و اسیدهای آلی مثل اسید فورمیک (Formic Acid) ، مشتقات کلروفیل ، مقداری آنزیم و محرک‌های حیاتی (Biostimulators) و رایحه‌های معطر می‌باشد.

5- املاح معدنی در عسل فراوانند از جمله :‌کلسیم،‌سدیم ،‌پتاسیم، منگنز،‌آهن،‌کلر،‌فسفر، گوگرد و ید. املاح موجود در عسل 002/0% وزن آن را تشکیل می‌دهد.

6ـ بسیاری از محققین تأکید دارند که عسل دارای عوامل قوی ضد میکروب می‌باشد. همچنین اعتقاد بر این است که عسل دارای هورمون نباتی و نوعی هورمون جنسی ( از مشتقات استروژن ) است . می‌بینیم که عسل ماده‌ای بسیار پیچیده و البته ممکن است با توجه به نوع گلهائی که زنبورها از آن تغذیه می‌کنند، عسل مناطق مختلف، اندک تفاوتی باهم داشته باشند.

 

دوم :‌خاصیت ضد میکروبی و ضدعفونی عسل :

دانشمندان تأکید دارند که میکروب‌هایی که عامل بیماری انسانها هستند، قادر به ادامه‌ی حیات در عسل نیستند و عملاً عسل آنها را از بین خواهد برد. برای این خاصیت عسل نظریات بسیاری ارائه گردیده که از جمله آنها موارد زیر را می‌توان نام برد:

1ـ وجود ساید فورمیک (Formic Acid) در عسل که یک ماده ضد میکروب است.

2ـ بالا بودن میزان مواد قندی موجود در عسل که 80% از ترکیب آن را در برمی‌گیرد. خرما نیز به دلیل داشتن ترکیبات قندی بالا همین خاصیت را دارد و میکروب در آن رشد نمی‌کند.

3ـ وجود موادی که مانع از رشد میکروب می‌شوند(Antibactereril Inhibitore) این مواد توسط زنبور ساخته می‌شود و در عسل‌های مصنوعی وجود ندارد. این نظریه نسبت به سایر نظریه‌ها از اهمیت بیشتری برخوردار است.

4ـ وجود آب اکسیژنه در عسل (H2O2 Hydroyen Perozide) که ماده‌ای است میکروب‌کش.

واقعیت این است که خاصیت ضد میکروبی عسل در نتیجه وجود تمام عوامل یاد شده می‌باشد.

اما خاصیت ضدعفونی عسل، درست عکس اغلب مواد غذایی از قبیل شیر و عصاره‌های گیاهی و غذاهای پخته است و هیچ گونه قارچی در آن رشد نمی‌کند،‌فاسد نمی‌‌گردد، رنگ، بو و طعم آن عوض نمی‌شود. مشروط به اینکه آن را دور از رطوبت نگه‌داری نمایند.

 

سوم : عسل و طب اطفال:‌

عسل برای کودک هم یک ماده غذایی است[9] و هم یک داروی بسیار ارزشمند است زیرا:

1ـ گلبول‌های قرمز خون را افزایش داده و رنگ آن را شفافیت می‌بخشد.

2ـ حال عمومی کودک را به نحو قابل ملاحظه‌ای بهبود می‌بخشد.به ویژه کودکانی که از نارسایی‌های دستگاه گوارش از قبیل اسهال، نارسایی درجذب مواد غذایی ویا سوء تغذیه و کم‌خونی رنج می‌برند.

3‌ـ خاصیت ضد میکروبی آن،‌کودکان را از خطرابتلای به بیماری‌های انگلی و عفونی مصون می‌دارد.

4ـ باعث بهبودی کودکان بیمار شده و وزن آنها را افزایش می دهد.

5ـ به درآمدن دندان کودکان کمک کرده و از پوسیدگی آنها جلوگیری می‌نماید .

6ـ نیاز کودک را به ویتامین B6 مرتفع ساخته و به سوخت و ساز کلسیم و منیزیم در بدن کمک می‌کند و به همین دلیل،‌اکثر پزشکان توصیه می‌کنند که مقداری عسل به غذای روازنه کودک در تمام مراحل رشد اضافه شود؛ زیرا این عمل به رشد آنها کمک کرده و از ابتلای آنها به بیماری‌های خطرناک از قبیل اسهال و سوء تغذیه پیشگیری می‌کند.[10]

چهارم:‌ عسل و پیشگیری از عوارض تابش انواع اشعه و سرطان :

‌گاهی پرتودرمانی مستمر، هم برای بیمار و هم برای کارکنان مراکز درمانی و پزشکانی که با این وسیله سروکار دارند، مضر است . عوارض زیان‌آور این امر به صورت کم‌خونی، کاهش گلبولهای سفید خون، سردرد، ضعف عمومی،‌استفراغ،‌ تب و ...ظاهر می‌شود و ثابت گردیده که تنقیه این افراد با محلول عسل موجب برطرف شدن سریع این عوارض می‌گردد. اگر قبل از مرحله‌ی درمان با اشعه،‌مقداری عسل به بیمار خورانده شود ‌از عوارض یاد شده مصون خواهد ماند.

آمار نشان می‌دهد که به نسبت سایر حِرَف، زنبورداران به ندرت به سرطان مبتلا می‌شوند هر چند تاکنون دلیل علمی برای این امر اثبات نگردیده است. طبق این آمار ،‌نسبت ابتلای کارکنان شاغل در کارخانه‌های مشروب‌سازی و زنبورداران به سرطان، 13 به یک است.

یعنی ابتلای به سرطان نزد کارکنان کارخانه‌های مشروب سازی 13 برابر کارکنان مراکز زنبورداری است. شاید به همین دلیل باشد که عسل یکی از ارکان اصلی رژیم‌های غذایی بیمارستان اورام سرطانی « ایسلر» در آلمان غربی را تشکیل می‌دهد.

پنجم: کاربرد درمانی عسل :‌

تأثیر بهبود بخشی عسل کاملاً مدلول صریح آیه قرآنی است که می‌فرماید:« فیه شفاء للناس». هنگامی که انسان بر قدرت این داروی الهی در بهبود بخشیدن بسیاری از بیماری‌ها از جمله بیماری‌هایی که دانش بشری تاکنون نتوانسته درمان مؤثری برای آنها بیابد، پی ببرد،‌واقعاً شگفت‌زده می‌شود . مهمترین ویژگی که عسل را به عنوان یک دارو از سایر داروها متمایز می‌سازد ، نداشتن عوارض زیان‌آور جنبی بر سایر اندام‌های بدن است و بلکه برعکس حال عمومی سایر دستگاهها را نیز بهبود می‌بخشد که این خود در کوتاه کردن زمان بیماری و سرعت درمان مؤثر است.

 

1ـ عسل و بیماری‌های پوستی (Dermatolojy) :

درمان بیماری‌های پوستی به‌ ویژه جوش‌های چرکی و زخمهای کهنه و عفونی با عسل از قدیم‌الایام یعنی از زمان بقراط و متون تورات گرفته تا دوران ابن سینا که معتقد بود عسل در درمان دمل‌ها و زخمهای عمیق عفونی بسیار سودمند است،‌رایج و متداول بوده است.

در عصر حاضر نیز پزشکان بسیاری کاربرد عسل را در درمان این قبیل بیماری‌ها آزمایش کرده‌اند. نتایج بدست آمده از این آزمایشات بدین شرح بوده است:

* عسل التیام زخم‌ها را سرعت بخشیده و آنها را از وجود میکروب پاک می‌کند؛ زیرا در عسل ماده‌ای به نام گلوناس وجود دارد که کار ترمیم ضایعات بافت‌ها را تسریع می‌بخشد.

* عسل داروی مؤثر و مناسبی برای معالجه زخم‌های پوستی مزمن می‌باشد؛ به ویژه اگر ترکیبی از عسل و وازلین باشد (وازلین 5/1 + 5/4 عسل).

* عسل در درمان زخم‌های چرکی از قبیل دمل‌ها و جوش‌های خوش خیم سودمند است زیرا رشد میکروب‌ها را متوقف ساخته، پوست، اعصاب را تغذیه می‌نماید.

* در زخمهای عمیق ناشی از گلوله هر چند توأم با شکستگی استخوان نیز باشد،‌کاربرد عسل به صورت پماد بسیار نافع بوده و بهبودی را تسریع می‌نماید.

* در ضماد زخم‌های ناشی از برخی اعمال جراحی که احتمال عفونت در آنها وجود دارد (مانند عمل برداشتن فرج)، سودمند می‌باشد . دکتر بولمان که یک پزشک جراح بیماری‌های زنان است،‌این روش را به کار برده و در پایان گزارشی در همین زمینه می‌گوید:‌

« دلایل بسیار روشنی در دست دارم که مرا وادار می‌سازد تا درباره این ماده که در عین سادگی، پاسخگوی تمام سؤالات من در رابطه با زخمها و جوش‌های عفونی است، بیشتر بیندیشیم. این ماده نه تند و سوزاننده است و نه مسموم کننده. به طور ذاتی ضد عفونت است و ضد میکروب . دارویی است مغذی برای پوست . ارزان است و سهل الوصول و سهل‌الاستعمال و بالاتر از همه‌ی اینها ‌ماده‌ای است فعال و زنده.»

بسیاری از دانشمندان ضرورت کاربرد وسیع عسل را چه به تنهایی و چه به همراه سایر ادویه در زمینه درمان بیماری‌های پوستی حاد و مزمن به صورت کرم یا مرهم و ... پیشنهاد کرده‌اند.

تزریق موضعی عسل : عده‌ای از پزشکان تأکید دارند که از عسل می‌توان به صورت تزریق موضعی برای درمان خارش‌های حاد و مزمن پوستی استفاده کرد و نتیجه‌ی‌ مطلوب گرفت.

 

2ـ عسل و بیماری‌های گوارشی:

عناصر گوناگون شیمیایی موجود در عسل به نوعی است که قادر است تأثیرات نیکوئی بر برخی از بیماری‌های دستگاه گوارش بگذارد . برای مثال:

*به دلیل داشتن آنزیم‌های گوارشی، به هضم غذا کمک می‌کند. این آنزیم‌ها عبارتند از:‌آمیلاز،‌ ساکاراز، لیپاز و ...

* عسل از شدت ترش کردن معده می‌کاهد (افزایش ترشحات اسیدی معده را تعدیل می‌کند.)‌برای زخم‌معده و التهاب معده مفید است . کاهش ترشحات اسیدی معده را تعدیل می‌کند ‌و در حقیقت می‌توان گفت عسل نقش مؤثری در تنظیم اسیدهای معده دارد. در همین زمینه یک بررسی جالب توسط پروفسور « خوتکین » بر روی تعداد زیادی از بیماران مبتلا به زخم معده و زخم روده انجام گرفت. در این بررسی گروهی از این بیماران به روال معمول مراکز درمانی تحت معالجه قرار گرفتند و گروهی دیگر فقط به وسیله‌ی عسل، نتیجه فوق‌العاده جالب بود. 61% از گروه اول کاملاً بهبود یافته و 18% آنها کماکان از درد رنج می‌بردند، اما از گروه دوم 84% کاملاً بهبود یافته و 9/5% آنها کماکان از درد شکایت داشتند.

دانشمندان بر این عقیده‌اند که عسل به طور مضاعف روی زخم معده تأثیر می‌گذارد: یک تأثیر موضعی که باعث التیام سریع زخم و تعدیل اسیدهای معده می‌گردد و یک تأثیر کلی که بر اثر آن حال عمومی بیمار بهتر شده و دستگاه عصبی او آرامش می‌یابد.

* حسن تأثیر فعال عسل در درمان عفونت‌های روده‌ای به ویژه نزد اطفال، ‌کاملاً روشن و اثبات شده می‌باشد. از رسول اکرم(ص) نیز نقل گردیده که در موارد بسیاری خوردن عسل را برای درمان اسهال سفارش فرموده‌اند.

* عسل به دلیل داشتن اسید فورمیک مانع از تخمیر می‌گردد؛ زیرا این ماده روی میکروب‌های امعاء مؤثر می‌باشد.

* عسل مانع به وجود آمدن یبوست است،‌به ویژه یبوستی که بعد از اعمال جراحی عارض می‌شود؛ زیرا دارای اسانس‌های فراری است که باعث افزایش فعالیت‌روده‌ها می‌گردد. همین طور عسل دارای ماده گلوکوسید استراءستیل است که در امعاء تبدیل به اوکسی متیل انتراکینون شده و مانع از ایجاد یبوست می‌گردد.

* در اکثر بیماریهای کبدی و کیسه صفرا، اگر عسل را جزء رژیم غذای بیمار قرار دهند،‌مفید و مؤثر خواهد بود؛ زیرا عسل برای بافت‌های کبد یک ماده مغذی است و ذخیره مواد قندی در کبد را افزایش می دهد.

اگر عسل را با گرده گل و شاه‌انگبین (غذای ملکه زنبورهای عسل) ممزوح کنند،‌به دلیل داشتن املاح معدنی،‌ویتامین‌ها ، هورمون‌ها ، اسیدها و ... در اکثر بیماری‌های کبد مؤثر بوده و فعالیت تبادلات مواد قندی کبد را افزایش می‌دهد. دکتر کخ این قدرت تأثیر در عسل را مرهون ماده‌ای به نام (Glueatilic Factory) می‌داند که تأثیری ویژه بر کبد و دستگاه جریان خون و قلب دارد.

 

3ـ عسل و بیماریهای تنفسی:

*در بیماری سل: عسل تأثیر مفیدی بر بیماری سل دارد و شاید این حسن تأثیر در نتیجه این باشد که عسل مقاومت بدن را در مقابل التهاب سلی افزایش می‌دهد . خوراندن 100 تا 150 گرم عسل به بیمار مبتلا به سل‌ریوی، باعث می‌شود که وزن بیمار نسبت به سایر بیمارانی که عسل نخورده‌اند، افزایش یافته؛ از میزان سرفه وی کاسته و شفافیت خون او زیاد شود.

* سیاه سرفه و التهاب حنجره و گلو از بیماری‌هایی هستند که عسل در بهبودی آنها بسیار مؤثر است .

* التهاب ریه: مصرف عسل در التهاب ریه و برطرف کردن سرفه سودمند است و به همین دلیل شرکت داروئی Natterman آلمان، عسل را به ترکیبات داروئی ضد سرفه خود اضافه کرده است. از جمله شربت Melrosum که یکی از بهترین داروهای ضد سرفه و التهاب قصب‌الریه به ویژه برای اطفال می‌باشد.

* در بیماری‌های آسم و ذات‌الریه، عسل به صورت شربت به همراه کلرورکلسیم و محلول دیمدرول مصرف می‌شود.

 

4ـ عسل و درمان بیمار‌ی‌های چشم:‌

عسل را از قدیم الایام در معالجه‌ی بیماری‌های چشم به کار می‌برده‌اند و به نتایج مطلوبی نیز دست می‌یافتند. امروزه تجارب و آزمایشات بی‌شمار تأثیر و فایده‌ی عسل را در درمان بیماری‌های زیر ثابت کرده است:

* التهاب پلک‌ها

* انواع التهابات قرنیه از قبیل التهاب سلی چشم، سیفیلیس و تراخم.

* آلودگی و زخم قرنیه.

* انواع سوزش‌های چشم، ( با به کارگیری ترکیبی از عسل با روغن ماهی) به همین دلیل اکثر پزشکان توصیه می‌کنند که در ترکیبات داروئی ضد التهابات چشمی عسل را نیز به دلیل خاصیت ضد میکروبی ،‌طراوت بخشی، مغذی و ترمیم‌کنندگی بافت‌ها(Regeneration) به ویژه در قرنیه، ملحوظ دارند.

* جدیدترین مطلبی که درباره‌ی عسل و بیماریهای چشم منتشر گردیده، کتابی است از دو محقق به نامهای ماکسیمنکو و بالوتینا درباره معالجه نزدیک‌بینی (Myopia) . در این کتاب موفقیت عسل در جلوگیری از پیشرفت بیماری و بهبودی دید چشم و افزایش قدرت بینایی طی تجارب فراوانی اثبات گردیده است.

 

5 ـ عسل و درمان بیماری‌های زنان و زایمان:

* درمان استفراغهای دوران بارداری. از نظر علمی ثابت گردیده که اگر محلول ملکائین عسلی (عسل + نوکائین)را فقط 2ـ3 بار به صورت تزریق وریدی بکار برند،‌ اکثر حالات استفراغ دوره بارداری را از بین می‌برد.

* تزوریق وریدی محلول تصفیه شده عسل(40%) شرایط زایمان کم‌درد و راحتی را برای زائو فراهم می‌کند.

* در التهاب مهبل، عسل را به مدت 6 روز به جداره مهبل،‌گردن رحم و قسمت‌های خارجی دستگاه تناسلی می‌مالند، البته قبل از مالیدن عسل موضع را باید با آب اکسیژنه شستشو داد. نتایج مثبت پس از گذشت فقط یک روز با برطرف شدن خارش و سوزش آشکار می‌شود و پس از 2 ـ 3 روز میکروبهای مهبل از بین می‌روند.

به نظر می‌رسد ماده (Inhibin) موجود در عسل است که موجب از بین رفتن میکروب‌ها می‌گردد . از طرفی عسل باعث افزایش ترشح اسید مهبل می‌شود و این خود در نابودی میکروب‌ها بسیار کمک می‌کند.

* خارش فرج: در معالجه خارش‌هایی که ریشه‌ی نامشخصی دارند و معالجات معمولی درباره آن مؤثر نمی‌باشد، عسل داروئی است مؤثر که ارزش تجربه را دارد.

* دکتر کابلون معتقد است که تزریق محلول 33% عسل و 5/0 نوکائین در مثانه بهترین روش درمانی برای معالجه التهاب حاد مثانه می‌باشد.

* پس از انجام اعمال جراحی زنان به ویژه در قسمت فرج استفاده از عسل از هر نوع پماد دیگری مؤثرتر و در التیام سریع زخم‌ها مفیدتر است.

 

6ـ عسل و درمان بیماری‌های گوش، حلق و بینی :

* عسل و انواع سرماخوردگی: از قدیم گفته شده که سرماخوردگی‌ها( زکام،‌آنفلوونزا و گریپ) بدون معالجه در مدت هفت روز و با معالجه در یک هفته!! بهبود می‌یابند (کنایه از اینکه دارو تأثیر چندانی در بهبودی سریع این بیماری‌ها ندارد). ولی گویا عسل این قاعده را تغییر داده است؛ زیرا تجربه ثابت کرده در صورت مصرف عسل همراه با شیر داغ و یا با عصاره لیمو و یا با چای ، مدت بیماری به سه روز تقلیل می‌یابد.

* التهاب پنهان مجاری تنفسی: مانند التهاب پنهان بینی و حلق که با معالجات معمولی بهبود نیافته باشند. در این گونه موارد عسل را به صورت محلول رقیق شده در آب درآورده و استنشاق می‌نمایند. این عمل نتایج بسیار خوبی در پی خواهد داشت.

* التهاب مزمن سینوسها و التهاب چرکی مزمن گوش میانی اگر با محلول عسل شستشو داده شوند،‌بهبود می‌یابند؛ زیرا استفاده از محلولی که 30% آن را عسل تشکیل دهد ،‌برای متوقف ساختن رشد انواع میکروب‌ها کفایت می‌کند.

* زکام حاد(Rhinitis) و التهاب حلق و نایژه‌ها را برطرف می‌سازد.

* در التهاب خشک بینی و حلق، معالجه با عسل نتایج سودمند و امیدوار کننده‌ای دربرخواهد داشت.

* التهاب دهان (Aphthose) در برابر معالجه موضعی با عسل به مدت پنج روز، واکنش مساعد نشان می‌دهد.

 

7ـ عسل و درمان‌بیماری‌های قلبی :

عسل باعث می‌شود خون بیشتری به عضله قلب برسد و از طریق مواد قندی موجود در آن انرژی بیشتری به قلب می‌دهد. همچنین باعث انبساط شریان‌های اکلیلی قلب شده و در تنظیم ضربان نامنظم قلب نیز مؤثر می‌باشد. مهمترین بیماری‌های قلبی که عسل در درمان آنها مؤثر است عبارتند از :

* التهاب دیفتریایی قلب که گاهی نیز توأم با نامنظم بودن ضربان می‌باشد.

* پس از اعمال جراحی به عنوان تقویت‌کننده .

* خناق سینه و سوزش قلب.

* ناتوانی توأم با پایین آمدن ضربان قلب چه همراه با سوزش سینه باشد و چه نباشد.

 

8ـ عسل و بیماری‌های کلیه:

در مواردی که فعالیت‌کلیه دچار نارسائی گردد،‌از عسل به دلیل دارا بودن مقدار اندکی پروئین و املاح معدنی می‌توان به عنوان رژیم غذایی استفاده کرد و به عنوان داروی مؤثر نیز نتیجه بخش خواهد بود. عده‌ای از پزشکان با استفاده از عسل در ترکیبات گیاهی مثل عصاره تره و یا روغن زیتون و یا عصاره لیمو،‌نتایج مثبتی در دفع سنگ مثانه به دست آورده‌اند.

 

9ـ عسل و دستگاه عصبی :

عسل در حالات زیر مفید خواهد بود:

* گرفتگی مویرگ‌های مغزی.

* در درمان داء‌الرقص (Chorea).

* به عنوان آرام بخش دستگاه عصبی.

* التهاب عصب سیاتیک با استفاده از ملکاتین (Malcatin).

و در پایان ،‌عسل در درمان کم‌خونی مفید بوده، گلبول‌های قرمز و هموگلوبین را افزایش می‌دهد و خاصیت ضد خونریزی دارد و از این بابت می‌تواند نقص ویتامین k بدن را جبران کند.

در خاتمه‌ی بحث درباره این داروی جادوئی، لازم به تذکر می‌دانیم که معالجه با عسل باید زیر نظر پزشک معالج انجام شود نه سرخود؛ زیرا ممکن است که نتیجه‌ی مطلوب به دست نیاید.

با توجه به آنچه به صورت خلاصه گذشت به حیطه تأثیر وسیع این ترکیب عجیب که خداوند حشره کوچکی را مأمور تهیه آن فرموده، پی می‌بریم . حشره‌ای که شاید از نظر حجم کوچک باشد، ولی از نظر نظم و تلاش و کوشش و انجام وظایف بسیار آگاه و با مهارت و بزرگ است.

بحث درباره‌ی عسل در این مختصر نمی‌گنجد و شاید اسرار بسیاری وجود داشته باشد که هنوز کشف نشده زیرا:« و ما أوتیتم من العلم الا قلیلاً»

 

بررسی:

1ـ در اینکه عسل خواص غذایی و درمانی فراوان دارد،‌جای تردید نیست؛ همان‌گونه که اشاره صریح قرآن به « شفا» بودن عسل «فیه شفاء للناس» یک مطلب علمی است.

2ـ‌با توجه به اینکه قبلاً در فرهنگ پزشکی، بشر تا حدودی پی به این مطلب برده بود و امثال « بقراط» از روش شفابخشی عسل استفاده می‌کردند و حتی در تورات نیز از عسل به نیکی یاد شده است .

پس نمی‌توان گفت که این مطلب اعجاز علمی قرآن کریم است. فقط می‌توانیم بگوییم که این آیه قرآن « فیه شفاء‌للناس» ارشادی است؛ یعنی تأیید مطلبی است که پزشکان و کتب مقدس قبل از اسلام متذکر آن شده بودند.

پس این مطلب علیرغم اصرار بسیاری از صاحب‌نظران و پزشکان محترم، یک اعجاز علمی قرآن نیست. بلکه یک مطلب علمی است که قرآن کریم بر آن مهر تأیید زده است.

3ـ با توجه به انواع مختلف زنبورهای عسل و مناطق متفاوت که دارای گیاهان مختلفی است،‌در نتیجه عسل‌هایی با رنگ‌ها و خواص مشترک یا متفاوتی به دست می‌آید . از این رو ممکن است برخی از این آثار در مورد همه‌ی عسل‌ها صادق نباشد، بلکه این مطالب در مورد، عسل فی الجمله صحیح است.

 

دکتر محمد علی رضائی اصفهانی




مهساسادات اعتماد ::: پنج شنبه 88/7/30::: ساعت 11:43 صبح

امام سجاد (ع) و دعا

انسان هنگامی که در این دنیای پهناور و پر از مخاطره، احساس، ضلالت، و تاریکی پا به عرصه هستی می‌نهد، و خود را در مسیری سراسر ابهام و اغتفال و سردرگمی می‌یابد، همواره با فطرت و قلب سلیم خود به دنبال روزنه‌های امید و چراغ‌های هدایت و نور می‌گردد.
زندگی سراسر نور، افتخار و سرشار از برکت و رحمت و هدایت پیشوایان معصوم و حجت‌های الهی بر روی زمین ـ علیهم السّلام ـ چنان امید و عشقی را در دل آدمیان حقیقت‌جو ایجاد می‌نماید و چنان حرکتی به سوی هدایت ایجاد می‌کند که همگان بر سر این سفره هدایت متنعّم شده و در مسیر هدایت، با پیروی از سیره عملی و دستورات اهلبیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ می‌توانند به اوج کمال و معرفت و سعادت دست یابند.
البته توجه به این نکته لازم است که معصومین ـ علیهم السّلام ـ هر کدام در طول حیات نورانی خود به اقتضای زمان و شرایط خود به گونه‌ای عمل کرده‌اند که الگوپذیری با توجه به این شرایط، مسیر هدایت را بسیار آسان و پرمعنی می‌نماید.
چهارمین پیشوای معصوم شیعیان، زینت عابدان و زاهدان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ که یکی از ستارگان پرفروغ آسمان امامت و ولایت هستند، زندگی سراسر نور و معنویت و عشق به خداوند را سرلوحه سیره عملی خود ساخته و زیباترین آموزه‌ها و درس‌های اخلاقی و معنوی را برای همگان آموخته و به ارمغان آورده‌اند.
امامان شیعه این قهرمانان تمامی عرصه‌های فضیلت، پیوسته مظلوم بوده‌اند و این مظلومیت، تنها از ناحیه دشمنان نبوده است بلکه گاهی از ناحیه دوستان ناآگاه نیز به این مظلومیت دامن زده شده است. امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از زمره این پاکان معصوم است که غبار مظلومیت بیشتری بر چهره‌اش نشانده‌اند. امامی که در حساس‌ترین دوره‌ها و شرایط حکومت، علم امامت را به دوش گرفته و کیان اسلام را از خطرات حتمی رهاینده است. امامی که سمبل عزت، مناعت طبع، غیرت و شجاعت علوی ـ علیه السّلام ـ است. امّا برخی ناآگاه با افزودن پسوند نابجای «بیمار» به نام این بزرگوار، چهره‌ای همیشه بی‌حال و بی‌نشاط و عزلت گرفته از او ساخته‌اند.[1]
توجه به ابعاد مختلف زندگی این امام همام، تا حدی غبار از چهره نورانی آن حضرت برداشته و ابهام و سوء اطلاع ما را از عظمت و بینش عمیق و زندگی حماسی و عزت آفرین آن حضرت، از بین برده و سیره عملی آن حضرت را به عنوان یکی از زیباترین الگوهای بشریت جلوه‌گر می‌نماید.
بی‌شک بیماری موقت آن حضرت در حادثه عاشورا، با عنایت خداوند بوده است تا بدین وسیله از وظیفه جهاد معذور گردد[2] و وجود مقدسش از خطر کشتار مزدوران یزید محفوظ بماند و از این رهگذر، رشته امامت تداوم یابد، که اگر آن حضرت نیز در جهاد شرکت می‌نمود مانند سایر فرزندان امام حسین ـ علیه السّلام ـ به شهادت می‌رسد و نور هدایت خاموش می‌شد. نکته مهم و قابل توجه این است که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ مدت کوتاهی در کربلا بیمار بوده و پس از آن بهبود یافته و در حدود 35 سال همچون سایر امامان از سلامت جسمی برخوردار بوده است.[3]
از مهمترین القابی که امام سجاد ـ علیه السّلام ـ به آن منسوب است زین العابدین (زینب عبادت کنندگان) ذوالثقنات (کسی که دارای پینه‌های بزرگ بود که بر اثر عبادت زانو و پیشانی آن حضرت پینه می‌بست و پس از مدتی آن را جدا می‌کردند). سید العابدین (سرور و آقای عبادت کنندگان) سید المتقین (سرور و آقای پرهیزکاران) امین ـ سجاد (زیاد سجده کننده) زین الصالحین (زینت خوبان و درستکاران) زکیّ و ... [4]
جالب توجه این است که این القاب را نه فقط شیعه بلکه بسیاری از افرادی که ‌آن امام را منصوب از طرف خدا نمی‌دانستند و یا پیروان آن امام نبودند، با دیدن نورانیت و شکوه و عظمت آن امام، همگی اذعان به اوج عظمت عبادت آن حضرت می‌کردند. این القاب و صفات هر یک، نشان دهنده مرتبه‌ای از کمال و درجاتی از ایمان و مرحله از اخلاص و تقوی و معرفت و شناخت والای آن حضرت نسبت به حضرت حق جلّ و اعلی است.[5]
زندگی نورانی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ را می‌توان از ابعاد مختلف سیاسی، مبارزاتی، اجتماعی، فردی، فرهنگی و... مورد بررسی و تحقیق قرار دادو به سیره عملی و گفتاری آن حضرت که برگرفته از نهانی عمیق و الهی و معنوی بود پی برد، امّا با توجه به اختصار این نوشتار، به بعد فرهنگی زندگی آن حضرت خصوصاً سیره آن حضرت در مسأله دعا و عبادت اشاره می‌نماییم.
ابعاد عملکرد فرهنگی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ عبارتند از: ارشاد و هدایت امت، تربیت اصحاب خاص و کادرسازی، هشدار به عقاید غالیان، جبرگرایان و منحرفان و دفاع جدی از حریم دین و سنّت نبوی، احتجاجات و مناظرات با افراد مختلف، دستگیری از درماندگان، تأسیس حوزه علمیه، مبارزه با تهاجم فرهنگی، تفسیر و تبیین معارف والای قرآن و ترویج فرهنگ قرآنی، نشر احکام و آثار تربیتی اخلاقی، تبیین معارف والای دین و کلاس دعا و... تاریخ گواهی می‌دهد که دانشگاه علمی و فرهنگی امام باقر ـ علیه السّلام ـ و امام سجاد ـ علیه السّلام ـ استمرار حرکت علمی فرهنگی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ بوده است. و چه بسا تربیت یافتگان مکتب پربار امام چهارم، از اصحاب دین و دانش آن دو امام همام ـ علیه السّلام ـ بوده‌اند. [6]
دعا و صحیفه سجادیه
دعا پیوندی است معنوی میان انسان و پروردگار متعال که اثر تربیتی و سازندگی مهمی دارد، لذا دعا از نظر اسلام جایگاه خاصی دارد و دعاهای معصومین ـ علیهم السّلام ـ مکتب تربیتی بزرگی است که در سازندگی و رشد روحی انسانها نقش مهمی دارد.
یکی از روشهای تبلیغی و عملکرد فرهنگی مبارزاتی امام سجاد ـ علیه السّلام ـ ، تبیین معارف والای اسلام در قالب دعا بود. از آنجا که در زمان امام سجاد ـ علیه السّلام ـ شرایط اختناق آمیزی حکمفرما بود، ‌امام بسیاری از اهداف و مقاصد خود را در قالب دعا و مناجات بیان می‌کرد[7] و از این طریق رسالت الهی امامت خویش را به همگان ابلاغ می‌فرمود.
مجموع دعاهای امام سجاد ـ علیه السّلام ـ به نام صحیفه سجادیه معروف است که پس از قرآن مجید و نهج البلاغه بزرگترین و مهمترین گنجینه گرانبهای حقایق و معارف الهی به شمار می‌رود، به طوری که از ادوار پیشین از طرف دانشمندان برجسته ما «اُخت القرآن»[8] و «انجیل اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ » و «زبور آل محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ» لقب گرفته است.[9]
سخن گفتن از ارزش، عظمت، جایگاه، محتوا و مفاهیم نورانی صحیفه سجادیه کاری است بس دشوار و عظیم، گرچه درک معارف والای این صحیفه ارزشمند و نورانی محال و غیرممکن نیست ولی به هر حال درک عمق آن معارفی که برگرفته از کلامی الهی است شاید بتوان گفت فقط بر اهل معنا و معرفت و عرفان ممکن باشد.
امام علی ـ علیه السّلام ـ که سرسلسله فصیحان و بلیغان و متکلمان است، سید رضی (ره) در وصف کلام آن حضرت می‌گوید: بدان جهت که بر کلام او نشانه‌ای از دانش خدایی و بویی از سخن نبوی است.[10]
در کلام امام سجاد ـ علیه السّلام ـ نیز دانش و نور الهی موج می‌زند و بوی خوش تعالیم و سخن نبوی به مشام جان می‌رسد، دعاهای امام سجاد ـ علیه السّلام ـ از سوز و گداز و مشاهده جمال جمیل خداوند متعال و سبحان است، زیرا آن که شوری در دل ندارد، نمی‌تواند این گونه اثری را خلق نماید، و آن که گلستان و باغ را ندیده باشد هرگز نمی‌تواند از طراوت گل و گلستان سخن آغاز نماید.
عظمت این صحیفه نورانی و منبع فیض الهی مورد اذعان همگان (شیعه و غیرشیعه) است. علامه معاصر صاحب تفسیر طنطاوی، مفتی اسکندریه (از علمای سنی قاهره) وقتی که صحیفه سجادیه به دستش رسید و آن را مورد بررسی قرار داد، چنین نوشت: این از بدبختی ما است که تاکنون بر این اثر گرانبهای جاوید که از مواریث نبوت است، دست نیافته بودیم، من هرچه در آن می‌نگرم، آن را از گفتار مخلوق برتر و از کلام خالق پایین‌تر می‌یابم.[11]
نکته قابل توجه و مهم در شناخت دعاهای امام سجاد ـ علیه السّلام ـ در صحیفه سجادیه این است که اهداف این صحیفه نورانیه عبارت است از: 1. رهایی بندگان از زندان طبیعت؛ 2. فهماندن ادب عبودیت؛ 3. قیام در خدمت ربوبیت؛ 4. بیان معارف ناب و آداب و تهذیب اخلاق.[12]
مرحوم علامه مجلسی (ره) در مورد وجه نامگذاری صحیفه سجادیه و در وصف آن چنین می‌نگارد: همان طور که زبور و انجیل از جانب خداوند متعال بر زبان داود ـ علیه السّلام ـ و عیسی بن مریم ـ علیه السّلام ـ جاری شد، ‌صحیفه سجادیه نیز از جانب خداوند متعال بر زبان سید ساجدین، علی بن الحسین زین العابدین ـ علیه السّلام ـ جریان یافت.[13]
نکته مهم دیگر اینکه معارف ادبی صحیفه سجادیه، آموزنده و بیانگر مباحث مختلف در زمینه مسایل اعتقادی (توحید، عدل، نبوت، امامت، معاد، فرشتگان و...) طاعات و عبادات (نماز، حج، زکات و...) سیاست، اقتصاد، مسایل تربیتی و اخلاقی، مسایل اجتماعی، مسایل فردی، علم، انسان شناسی، تاریخ، بهداشت، مسایل نظامی و... است که همه اینها بیانگر علم لدنی آن حضرت و توجه به جمیع جهات و نیازهای مادی و معنوی و دنیوی و اخروی در مسایل مختلف و مورد نیاز انسانها می‌باشد.

 

 

 

                                                                                    




مهساسادات اعتماد ::: پنج شنبه 88/7/30::: ساعت 11:31 صبح

آیا قرآن بخت و اقبال را قبول دارد؟

در پاسخ به سوال یاد شده چند نکته قابل توجه است:

1. قانون عمومی "علیت" مورد تصدیق قرآن کریم است یعنی تمامی پدیدههای این عالم، معلول علت و یا علتهای گوناگونی می باشند; البته این مطلب، از آیات بسیاری که در موارد مختلف وارد شده استفاده میگردد، مثلاً آیاتی که دلالت دارد بر حرکت ابرها بر اثر وزش باد، ریزش باران به وسیله ابرها و زنده شدن زمین بر اثر باران و روئیدن گیاهان و روزی گرفتن انسان در اثر آن میفرماید: "خداوند کسی است که بادها را فرستاد تا ابرهایی را به حرکت در آورند; سپس ما این ابرها را به سوی زمین مردهای راندیم و به وسیلة آن زمین را پس از مردنش زنده میکنیم; رستاخیز نیز همین گونه است."(ملاحظه کنید آیاتی نظیر: یونس، 22; حجر، 22; روم، 46و48.)(فاطر، 9) همچنین است حرکت کشتیها به وسیله جریان باد و یا روشنی جهان به وسیله خورشید و نظیر این موضوعات، که هر کس اطلاعات مختصری از قرآن داشته باشد، این آیات را دیده و قانون عمومی علیت را تصدیق می کند.

2. زمام علیت تمام علل به دست خداست، و به هر طرف که بخواهد، بنابر حکمت خویش آن را میبرد. یعنی از روابط حقیقی موجودات و علل واقعی آن تنها خداوند خبر دارد، و این مطلب را میتوان از آیات "قدر" نیز استفاده کرد، میفرماید: "و خزائن همه چیز، تنها نزد ماست; ولی ما جز به اندازه معین، آن را نازل نمیکنیم." (حجر، 21) و یا در آیهای دیگر میفرماید: "هیچ مصیبتی (ناخواسته) در زمین و نه در وجود شما روی نمیدهد، مگر اینکه همة آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در لوح محفوظ ثبت است، و این امر برای خدا آسان است."(تفسیر المیزان، علامه طباطبائی;، ج 1، ص 74، انتشارات اسماعیلیان / ر.ک: ترجمة المیزان، ترجمة آیةالله مکارم شیرازی، ج 1، ص 92، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی.)(حدید، 22)

3. دنیا دار اختیار است، و در این جهان، سعادت حقیقی انسان جزء از راه اختیار بدست نمیآید، خود انسان باید موجبات سعادت و نیکبختی و یا زیان و بدبختی خود را فراهم آورد، و هر یک از این دو را که اختیار کند، خداوند متعال همان را برای او امضا میکند; چنانکه میفرماید: "ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد (و پذیرا گردد) یا ناسپاس"(انسان، 3) همچنان که فرمود: "وَأَن لَّیْسَ لِلاْ نسَـَانِ إِلآ مَا سَعَیَ # وَ أَنَّ سَعْیَهُ سَوْفَ یُرَیَ ;(نجم،39و40) و این که برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و اینکه تلاش او بزودی دیده میشود." پس آدمی را حاصلی جز نتیجة تلاش و عملش نیست.(تفسیر المیزان، همان، ج 7، ص 293 / ر.ک: ترجمة المیزان، ترجمة سیدمحمدباقر موسوی همدانی، ج 7، ص 32 / تفسیر نمونه، آیتالله مکارم شیرازی و دیگران، ج 12، ص 537، دارالکتب الاسلامیة.)

 بخت و شانس و طالع، پیروزی و شکست و ناکامی، همه نزد خداست خدائی که حکیم است و مواهبش را بر طبق شایستگیها تقسیم میکند، شایستگیهایی که بازتاب ایمان و عمل و کردار خود انسانها است

نتیجه این نکات این که: نظام هستی، نظام علت و معلول است و چیزی از روی بخت و اقبال و یا شانس و اتفاق نه پدید میآید و نه از بین میرود و در این جهان هر رویدادی محتاج به علت فاعلی است و علت نهایی همه علل، خداوند متعال و قدرت اوست که حاکم بر همه جهان است; ولکن چون اصولاً انسان نمیتواند در برابر علل حوادث بیتفاوت بماند، سرانجام باید برای هر حادثهای علتی را جستجو کند، حال اگر خداپرست و موحّد باشد و علل حوادث را به ذات پاک او که طبق حکمتش همه چیز را روی حساب انجام میدهد، بازگرداند و تکیه بر علم او کند، مشکل او حل شده است و گرنه یک سلسله علل خرافی و موهوم که هیچ اساسی ندارد را برای آنها میتراشد که مسئله موهوم "بخت"، "شانس" و یا "طالع" و "فال"، یکی از روشنترین آنها است و در قرآن در موارد بسیاری این مطلب مطرح شده است که مشرکان خرافی در برابر پیامبران الهی به این حربه و علل واهی متوسل میشدند ولی قرآن کریم در یک جمله میفرماید: "طَائرُکُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُون;(نمل،47) فال (نیک و) بد شما نزد خداست (و همه مقدرات به قدرت او تعیین میگردد); بلکه شما گروهی هستید فریب خورده."

آری بخت و شانس و طالع، پیروزی و شکست و ناکامی، همه نزد خداست خدائی که حکیم است و مواهبش را بر طبق شایستگیها تقسیم میکند، شایستگیهایی که بازتاب ایمان و عمل و کردار خود انسانها است.(ر.ک: تفسیر نمونه، همان، ج 15، ص 491.)




مهساسادات اعتماد ::: پنج شنبه 88/7/30::: ساعت 11:16 صبح

 

  وقتى شتران ماده وانهاده شوند

و آنگه که وحوش را همى ‏گرد آرند

دریاها آنگه که جوشان گردند

     و آنگاه که جانها به هم درپیوندند

پرسند چو زان دخترک زنده به‏ گور

به کدامین گناه کشته شده است

و آنگاه که نامه ‏ها زهم بگشایند

و آنگاه که آسمان زجا کنده شود

و آنگه که جحیم را برافروزانند

و آنگه که بهشت را فرا پیش آرند

هر نفس بداند چه فراهم دیده

نه نه سوگند به اختران گردان

کز دیده نهان شوند و از نو آیند

سوگند به شب چون پشت گرداند

سوگند به صبح چون دمیدن گیرد

که [قرآن] سخن فرشته بزرگوارى است 




مهساسادات اعتماد ::: پنج شنبه 88/7/30::: ساعت 12:59 صبح

<      1   2   3   4   5   >>   >
>> بازدیدهای وبلاگ <<
بازدید امروز: 12


بازدید دیروز: 9


کل بازدید :14657
 
 >>اوقات شرعی <<
 
>> درباره خودم<<
 
>>آرشیو شده ها<<
 
>>اشتراک در خبرنامه<<
 
 
>>طراح قالب<<