مغناطیس قرآن
از همان لحظه نخستین، قرآن، عرب را شگفت زده کرد؛ چه دین باوران و چه منکران دین را. بر همین اساس است که در آغاز اسلام که رسول خدا(ص) هیچ شکوهِ ظاهری و قدرتی نداشت، یکی از عوامل گرایش افراد به اسلام -افزون بر محتوای ژرف قرآن کریم- افسونِ موسیقایی و اعجاز آن در ساختار واژگانی و جملههایش بود. از میان نمونههای فراوان در این زمینه، دو نمونه را میآوریم:
1. «ابن هشام» یکی از تاریخ نگاران بزرگ اسلامی، در کتاب مشهور خود -سیرة ابن هشام- مسلمان شدن یکی از یاران پیامبر(ص) را از زبان خودش، چنین نقل میکند:
«نخست دشمن اسلام و مردی میگسار و در روزگار جاهلیت دلباخته شراب بودم. مجلسی داشتیم که بزرگان قریش در آن گِرد میآمدند. روزی از خانه بیرون آمدم و در پی همدمان خود میگشتم؛ کسی از آنها را نیافتم. با خودم گفتم کاش به خانه فلان می فروش میرفتم! بدانجا شدم و او را نیافتم. گفتم کاش به کعبه میرفتم و بر گرد آن هفت یا هفتاد بار طواف میکردم! پس به آهنگ طواف به مسجدالحرام درآمدم و به ناگاه فرستاده خدا را به نماز ایستاده دیدم و چون وی به نماز میایستاد، رو به بیتالمقدس میکرد و خانه کعبه را میان خود و شام قرار میداد و میان دو رکن (حجرالاسود و یمانی) قرار میگرفت. چون او را دیدم با خود گفتم، کاش میشد تا امشب به گوش باشم تا سخن محمد(ص) را بشنوم، ولی در دلم گذشت که اگر به او نزدیک شوم، شاید مایة ترس او گردد. پس، از جانب حجرالاسود درآمدم و خود را در زیر پوشش کعبه پنهان کردم؛ به گونهای که میان من و او حایلی جز پوشش خانه کعبه نبود. چون به قرآن گوش فرا دادم، دلم نرم شد و گریستم و اسلام در دلم راه یافت.»
2. در روایتی دیگر آمده است:
«یکی از اهالی مکه، روزی با شمشیر آخته به قصد کشتن پیغمبر خدا(ص) از خانه بیرون آمد و جمعی از بستگانش در خانهای در «صفا» اجتماع کرده بودند که نزدیک به چهل تن زن و مرد بودند. در میان راه، «نعیم» پسر «عبدالله» با او برخورد کرد و از مقصدش پرسید و او را از خاندان «عبد مناف» بر حذر داشت و او را وارد کرد تا به خانه بعضی از بستگان خودش برود که چگونه دین خود را ترک کردهاند و مسلمان شدهاند.
پس او به سوی خانه آنان رهسپار شد و در آنجا آوای قرآن خواندن «خَبّاب» را شنید. و آنگاه صحیفهای را که قرآن (سوره طه) در آن نوشته شده بود، گرفت و چون سرآغاز آن را خواند گفت: این چه سخن زیبا و گرانبهایی است! سپس به جانب پیامبر رفت و اسلام آورد.»
تردیدی نیست که عوامل روانی دیگری نیز ممکن است در اسلام آوردن کفار مکه مؤثر بوده باشد؛ اما بیتردید، تأثیر شگفت قرآن، در تسریع اسلام آوردن آنها بسیار بود.
نوشتهی: حسین سیّدی